حدیث قدسیحدیث قدسی، نوعی حدیث که به ذات مقدّس الهی منسوب است و به آن حدیث ربانی و الهی نیز گفته میشود. فهرست مندرجات۲ - وجه تسمبه ۳ - تعریف حدیث ۳.۱ - غیر قدسی ۳.۲ - قدسی ۴ - دیدگاه علما ۵ - مهمترین ابعاد ۶ - پیشینه ۷ - نمونهای از احادیث قدسی ۸ - عناوین دیگر ۹ - ورود به بحثهای درایه ۱۰ - مضمون ۱۱ - کاربرد ۱۲ - نسبت با احادیث دیگر ۱۳ - نسبت با قرآن ۱۴ - ماهیت ۱۵ - قالب بیان ۱۶ - اقسام ۱۷ - بررسی اعتبار ۱۸ - انتقادها ۱۹ - تعداد ۲۰ - راویان ۲۱ - آثاری تألیف شده در مورد احادیث قدسی ۲۲ - فهرست منابع ۲۳ - پانویس ۲۴ - منابع ۱ - معناواژه حدیث از نظر لغت شناسان به معنی جدید و حادث شده، در برابر قدیم میباشد [۱]
. صحاح اللّغه، جوهری، ج۱ ،ص۲۷۸.
و در اصطلاح هر كلامی و عبارتی است كه از معصوم ـ علیه السّلام ـ صادر و بدو منتهی میشود و بر دو قسم قدسی و غیر قدسی تقسیم میگردد.در ترکیبِ وصفیِ حدیث قدسی، واژه قدسی منسوب است به قُدْس به معنای پاکی و طهارت [۲]
اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاحالعربیة، ذیل «قدس»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷.
[۳]
ابن فارس، ذیل «قدس».
یا برکت که وصف حدیث قرار گرفته است.۲ - وجه تسمبهدرباره وجه تسمیه احادیث قدسی، چند احتمال دادهاند که براساس قویترین آنها، انتساب این احادیث به ذات مقدّس الهی موجب این نامگذاری شده است. [۶]
محمد بن یوسف کرمانی، صحیح ابی عبداللّه البخاری بشرح الکرمانی، ج۹، ص۷۹، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۷]
عبدالغفور عبدالحق بلوشی، الاحادیث القدسیة فی دائرة الجرح و التعدیل و مصادرها و ادوار تدوینها، ج۱، ص۷، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
[۸]
محمود طحان، تیسیر مصطلح الحدیث، ج۱، ص۱۲۷، کویت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۹]
محمد ابوشهبه، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث، ج۱، ص۲۱۵، قاهره (۱۴۰۳/ ۱۹۸۲ (.
[۱۰]
محمدرضا مامقانی، مستدرکات مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ج۵، ص۴۵، در عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ج ۵ـ۶، قم ۱۴۱۳.
۳ - تعریف حدیث۳.۱ - غیر قدسیعبارت از قول معصوم ـ علیه السّلام ـ ، یا كلامی است كه قول یا فعل یا تقریر معصوم ـ علیه السّلام ـ را حكایت مینماید برخی از بزرگان چنین تعریف نمودهاند: ۱. شهید ثانی: ما جاء عن المعصوم من النبی و الامام. [۱۱]
الرعایه فی علم الدرایه، ص ۵۰.
۲. شیخ بهایی: كلام یحكی قول المعصوم او فعله أو تقریره ... و لو قیل الحدیث قول المعصوم ـ علیه السّلام ـ او حكایه قوله او فعله او تقریره لم یكن بعیداً اما نفس الفعل و التقریر فیطلق علیهما السنّه لا الحدیث. [۱۲]
الجویزه فی علم الدرایه، ص ۲.
۳. علاّمه مامقانی: هو ما یحكی قول المعصوم او فعله او تقریره. [۱۳]
مقیاس الهدایه،ج۱ ،ص۵۷.
با توجّه به تعاریف مذكور، هر كلامی كه به معصوم ـ علیه السّلام ـ پایان نپذیرد، نمیتواند حدیث باشد، مانند:كلام صحابه و تابعین. سیّد حسن صدر در تعریف حدیث پس از نقل كلام شیخ بهایی بیان میدارد كه گر چه گفته شده تعریف ایشان جامع و مانع نیست؛ زیرا اگر مراد از حكایت، الفاظ باشد، احادیث نقل به معنی را در بر نمیگیرد و همچنان كه كتاب فقها را نیز در مواردی شامل میشود؛ زیرا متن آنها حدیث است، ولی روشن است كه حكایت، معنای عامی دارد و علاوه بر لفظ، معنی را نیز شامل میشود و از طرفی كتابهای فقهی نیز مثل نهایه شیخ طوسی و ... از مجموعه احادیث هستند؛ زیرا آنها نیز قول معصوم علیه السّلام را حكایت میكنند؛ گر چه كه هر آنچه حكایت اجتهاد آنها است، حدیث نخواهد بود. [۱۴]
نهایه الدرایه، ص ۸۰.
مامقانی نیز بر خلاف شیخ بهایی بیان میدارد كه نفس قول یا فعل، حدیث تلقی نمیشود، زیرا قول، غالباً امر و نهی است بر خلاف حكایت آن كه در هر حال اخبار است [۱۵]
مقباس الهدایه،ج ۱ ،ص۵۷.
ولی شیخ بهایی، حدیث را شامل نفس قول هم میداند. نزد شیعه امامیه، اطلاق حدیث بر سخن و حكایت غیر معصوم صحیح نبوده و مَجاز میباشد، گر چه كه نزد اهل سنّت، كلام صحابه هم حدیث تلقّی میشود. [۱۶]
علم الحدیث، نگارنده، ص ۱۴.
۳.۲ - قدسیدر تعاریفِ گوناگونِ حدیث قدسی، این نقطه مشترک وجود دارد که حدیث قدسی سخنی است که آن را پیامبراکرم صلیاللّهعلیه وآله از قول خدا گزارش کرده، [۱۷]
محمد بن حسین شیخبهائی، الوجیزة فی الدرایة، ج۱، ص۴۱۴، چاپ ماجد غرباوی، در تراثنا، سال ۸، ش ۳و۴ (رجب ـ ذیالحجه ۱۴۱۳).
[۱۸]
محمداعلی بن علی تهانوی، موسوعة کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج۱، ص۶۲۹، چاپ رفیقالعجم و علی دحروج، بیروت ۱۹۹۶.
[۱۹]
محمود طحان، تیسیر مصطلح الحدیث، ج۱، ص۱۲۷، کویت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
اما مانع نبودن این تعریف موجب شده است که محدّثان برای آن شاخصهایی معین و وجوه افتراق آن را از قرآن بیان کنند.تعداد، اهمیت و جزئیات این شاخصها و وجوه افتراق در منابع بهطور متفاوت ذکر شده است. مثلا شیخ بهائی [۲۰]
محمد بن حسین شیخبهائی، الوجیزة فی الدرایة، ج۱، ص۴۱۴، چاپ ماجد غرباوی، در تراثنا، سال ۸، ش ۳و۴ (رجب ـ ذیالحجه ۱۴۱۳).
در این باره تنها به یک مورد اشاره کرده، حال آنکه بلوشی [۲۱]
عبدالغفور عبدالحق بلوشی، الاحادیث القدسیة فی دائرة الجرح و التعدیل و مصادرها و ادوار تدوینها، ج۱، ص۳۶ـ۳۸، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
چهارده مورد ذکر کرده است.۴ - دیدگاه علماكلام برخی از محدّثان در تعریف حدیث قدسی چنین است: ۱. شیخ بهایی: و هو ما یحكی كلامه تعالی غیر متّحد بشیء منه. [۲۲]
الوجیزه فی علم الدرایه، ص ۳.
۲. سید حسن صدر: و من الحدیث ما یُسمّی حدیثاً قدسیّاً و هو ما یحكی كلامه تعالی غیر متّحد بشیء منه نحو قوله: قال الله تعالی. [۲۳]
نهایه الدرایه، ص ۸۵.
۳. علاّمه مامقانی: عباره عمّا حكاه احد الانبیاء أو الاوصیاء من الكلام المنزل لا علی وجه الاعجاز. [۲۴]
مقباس الهدایه فی علم الدرایه،ج ۱ ،ص۷۰.
۵ - مهمترین ابعادمهمترین ابعاد حدیث قدسی که مورد بحث قرار گرفته عبارتاند از: الفاظ آن، نحوه انتقال آن به پیامبراکرم، معجزه بودن آن و قابلیت تحدیِ آن، حکم لمس و قرائت آن، جواز قرائت آن در نماز ، و محتویات آن [۲۵]
علی بن سلطان محمدقاری، معجم الاحادیث القدسیة الصحیحة و معهاالاربعون القدسیة، ص۳۱۳،چاپ کمال بسیونی مصری، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
[۲۶]
ایوب بن موسی ابوالبقاء، الکلیات: معجم فیالمصطلحات و الفروق اللغویة، ج۱، ص۳۷ـ۳۸، چاپ عدنان درویش و محمد مصری، دمشق ۱۳۹۴ـ۱۳۹۷/ ۱۹۷۴ـ۱۹۷۶.
[۲۷]
محمداعلی بن علی تهانوی، موسوعة کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج۱، ص۶۲۹ـ ۶۳۰، چاپ رفیقالعجم و علی دحروج، بیروت ۱۹۹۶.
[۲۸]
محمدجمالالدین قاسمی، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، ج۱، ص۶۵، چاپ محمد بهجة بیطار، بیروت ۱۴۲۲.
[۲۹]
محمد ابوشهبه، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث، ج۱، ص۲۱۶ـ۲۱۷، قاهره (۱۴۰۳/ ۱۹۸۲ (.
[۳۰]
عبدالغفور عبدالحق بلوشی، الاحادیث القدسیة فی دائرة الجرح و التعدیل و مصادرها و ادوار تدوینها، ج۱، ص۳۶ـ۳۸، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
از موارد مذکور، در مورد اول اختلافنظر وجود دارد.۶ - پیشینهروند نامگذاری احادیث قدسی به این نام طبعاً امری متأخر از تکوین چنین مفهومی است. کرمانی [۳۱]
محمد بن یوسف کرمانی، صحیح ابی عبداللّه البخاری بشرح الکرمانی، ج۹، ص۷۹، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
از نخستین کسانی است که این احادیث را به سه نام «قدسی»، «الهی» و «ربانی» خوانده است، اما بررسی بسامد کاربرد این نامها در کتابها، نشان میدهد که عنوان «الهی» قدیمتر و پرکاربردتر بوده است.عنوان کهنترین مجموعه حدیثیِ مشتمل بر احادیث قدسی، الاحادیث الالهیة اثر ظاهر بن طاهر شحامی نیشابوری (متوفی ۵۳۳) است (اگر این نامگذاری از خود مؤلف باشد). ابن عربی در مقدمه مشکاةالانوار [۳۲]
ابن عربی، مشکاةالانوار فیما روی عناللّه سبحانه من الاخبار، ج۱، ص۴، چاپ ابوبکر مخیون، قاهره ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
و مکرراً در الفتوحات المکیة [۳۳]
ابن عربی، الفتوحات المکیة، چاپ عثمان یحیی،سفر۸، ص۱۰۷، قاهره، سفر۲، ۱۴۰۵/۱۹۸۵، سفر۶، ۱۳۹۸/۱۹۷۸، سفر۸، ۱۴۰۳/۱۹۸۳، سفر۱۰، ۱۴۰۶/۱۹۸۶، سفر۱۱، ۱۴۰۷/۱۹۸۷، سفر۱۳، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
[۳۴]
ابن عربی، الفتوحات المکیة، چاپ عثمان یحیی، سفر۱۱، ص ۳۸۵، قاهره، سفر۲، ۱۴۰۵/۱۹۸۵، سفر۶، ۱۳۹۸/۱۹۷۸، سفر۸، ۱۴۰۳/۱۹۸۳، سفر۱۰، ۱۴۰۶/۱۹۸۶، سفر۱۱، ۱۴۰۷/۱۹۸۷، سفر۱۳، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
[۳۵]
ابن عربی، الفتوحات المکیة، چاپ عثمان یحیی، سفر ۱۳، ص ۳۵۳،قاهره، سفر۲، ۱۴۰۵/۱۹۸۵، سفر۶، ۱۳۹۸/۱۹۷۸، سفر۸، ۱۴۰۳/۱۹۸۳، سفر۱۰، ۱۴۰۶/۱۹۸۶، سفر۱۱، ۱۴۰۷/۱۹۸۷، سفر۱۳، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
صفت الهی را برای این نوع احادیث به کاربرده است.ابنکثیر نیز از این عنوان استفاده کرده است. [۳۶]
عبدالغفور عبدالحق بلوشی، الاحادیث القدسیة فی دائرة الجرح و التعدیل و مصادرها و ادوار تدوینها، ج۱، ص۵۴، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
تعبیر حدیث قدسی هر چند دیرتر پدید آمد، اما به سرعت همهگیر شد و جای عنوان الهی را تا حدی گرفت. بهنظر گراهام ، عبداللّه بن حسن طیبی (متوفی ۷۴۳) نخستین کسی بود که عنوان حدیث قدسی را به کار برد، اما ظاهراً امیر حمیدالدین (متوفی ۶۶۷) در این باره بر او مقدّم بوده است. [۳۷]
محمداعلی بن علی تهانوی، موسوعة کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج۱، ص۶۳۰، چاپ رفیقالعجم و علی دحروج، بیروت ۱۹۹۶.
از دیگر کسانی که از تعبیر حدیث قدسی در آثار خود استفاده کردهاند، به ترتیب، این افراد بودهاند: قیصری (متوفی۷۵۱) در شرح فصوص الحکم [۳۸]
داوود بن محمود قیصری، شرح فصوصالحکم، ص۳۷۲،چاپ جلالالدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۵ش.
شهید اول (متوفی ۷۸۶) در القواعد و الفوائد [۳۹]
محمد بن مکی شهید اول، القواعد و الفوائد: فی الفقه و الاصول و العربیة،قسم۱،ص۷۵، چاپ عبدالهادی حکیم، (نجف ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹)، چاپ افست قم (بیتا).
[۴۰]
محمد بن مکی شهید اول، القواعد و الفوائد: فی الفقه و الاصول و العربیة،قسم۲،ص۱۰۷،۱۸۱،چاپ عبدالهادی حکیم، (نجف ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹)، چاپ افست قم (بیتا).
کرمانی در شرح صحیح بخاری ، [۴۱]
محمد بن یوسف کرمانی، صحیح ابی عبداللّه البخاری بشرح الکرمانی، ج۹، ص۷۹، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
جرجانی (متوفی ۸۱۶) در تعریفات [۴۲]
علی بن محمد جرجانی، کتاب التعریفات، ج۱، ص۱۱۳، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
و ابن حجر عسقلانی (متوفی ۸۵۲) در فتحالباری . [۴۳]
ابن حجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیح البخاری، ج۱۳، ص۴۰۹، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
و نخستین بار توسّط سید خلف حویزی (م / ۱۰۷۴) بنام كتاب «البلاغ المبین فی الاحادیث القدسیه» و پس از او شیخ حر عاملی (م / ۱۱۰۴) كتاب گرانقدر «الجواهر السنیه فی الاحادیث القدسیه» را فراهم آورده است. مجموعه دگری هم كه به شیعه نسبت داده شده كتاب «الصحاف الاربعون» است كه شامل تعدادی از احادیث قدسی منتخب از تورات است كه ابن عباس آنها را از حضرت علی ـ علیه السّلام ـ روایت مینماید.۷ - نمونهای از احادیث قدسی۱. قال الصادق عن رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ : قال الله عزوجل: الصوم لی و انا أجزی علیه. ۲. قال امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ : قال الله من فوق عرشه: یا عبادی أعبدونی فیما أمرتكم. [۴۵]
محمد بن حسن حرّعاملی، الجواهر السنیة فی الاحادیث القدسیة، ج۱، ص۲۴۷، (بغداد ۱۳۸۴)، چاپ افست قم (بیتا).
۳. عن علی بن الحسین ـ علیه السّلام ـ : قال یقول الله عزوجل: إذا عصانی من خلق من یعرفنی سلّطت علیه من لا یعرفنی. [۴۶]
محمد بن حسن حرّعاملی، الجواهر السنیة فی الاحادیث القدسیة، ج۱، ص۲۴۷، (بغداد ۱۳۸۴)، چاپ افست قم (بیتا).
برخی حدیث «سلسله الذهب و زیارت عاشورا» را، از جمله احادیث قدسی بر شمردهاند. در شأن انبیاء و برخی از معصومان، احادیث قدسی وارد شده كه در كتب روایی موجود است. ۸ - عناوین دیگرعلما ، پیش از ابداع و رواج چنین تعبیراتی، اگر چه به انحای گوناگون از این احادیث استفاده کردهاند، از آنها با عنوان خاصی یاد نکردهاند. از این احادیث با عناوین دیگری نیز یاد شده است، از جمله «الاحادیث الملائکیه» و «احادیثالملائکةالکرام و الجانّ» (عناوین دو کتاب حسّونه در این موضوع). ۹ - ورود به بحثهای درایهورود بحث احادیث قدسی به کتابهای درایه ، با وجود بحث درباره آن در آثار جرجانی و ابوالبقاء و تهانوی و امثال آنها، باید از زمان تألیف قواعدالتحدیث قاسمی (متوفی ۱۳۳۴) باشد که پس از آن به کتابهای درایه بعدی هم راه یافته است. در منابع شیعی، این اصطلاح بهرغم تدوین دیرهنگام کتابهای درایه، در نخستین آثار تألیف شده در این باب دیده میشود. شیخ بهائی در الوجیزة [۴۷]
محمد بن حسین شیخبهائی، الوجیزة فی الدرایة، ج۱، ص۴۱۴، چاپ ماجد غرباوی، در تراثنا، سال ۸، ش ۳و۴ (رجب ـ ذیالحجه ۱۴۱۳).
و مشرقالشمسین، [۴۸]
محمد بن حسین شیخبهائی، مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین، ج۱، ص۲۴، مع تعلیقات محمداسماعیل بن حسین مازندرانی خواجوئی، چاپ مهدی رجایی، مشهد ۱۳۷۲ش.
و میرداماد در الرواشحالسماویة [۴۹]
محمدباقر بن محمد میرداماد، الرواشح السماویة، ج۱، ص۲۹۱ـ ۲۹۴، چاپ غلامحسین قیصریهها و نعمتاللّه جلیلی، قم ۱۳۸۰ش.
به آن پرداختهاند و بدینگونه به کتابهای درایةالحدیثی بعدی شیعه راه یافته است.۱۰ - مضموندرونمایه اصلی احادیث قدسی، مطالب عرفانی و اخلاقی، تهذیب نفس ، تشویق به اخلاص و توبه و استغفار ، ذکر فضائل کارهای نیک، ترغیب به مجالست با افراد صالح و حُسن معاشرت با مردمان، انجام دادن امر به معروف و نهی از منکر ، بیان فضل و کرم و جود الهی در پاداش دادن به بندگان، سرگذشت انبیا ی سلف و مطالبی از این قبیل است. [۵۰]
عبدالغفور عبدالحق بلوشی، الاحادیث القدسیة فی دائرة الجرح و التعدیل و مصادرها و ادوار تدوینها، ج۱، ص۳۹ـ۴۱، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
در حوزه احکام فقهی ، در این نوع احادیث ، تشریع هیچ امر واجبی ذکر نشده و تنها بر ثواب و عقاب اعمال و اهمیت جایگاه کارهای دینی و عموماً مستحب تأکید شده است. ۱۱ - کاربرددر منابع شیعی، برخی احادیث قدسی که متضمن اثبات امامت و حقانیت ائمه علیهمالسلام هستند، جداگانه طبقهبندی شدهاند [۵۱]
محمد بن حسن حرّعاملی، الجواهر السنیة فی الاحادیث القدسیة، ج۱، ص۲۰۱۳۱۵، (بغداد ۱۳۸۴)، چاپ افست قم (بیتا).
با توجه به درونمایه احادیث قدسی، مهمترین قلمرو تحت تأثیر آنها، مکتوبات عرفانی و اخلاقی بوده و اساساً بخش درخور توجهی از آموزههای صوفیه تحت تأثیر اینگونه احادیث شکل گرفته یا بعداً مستند به آنها شده است. [۵۲]
علی بن عثمان هجویری، کشفالمحجوب، ج۱، ص۲۹، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۳ش.
[۵۳]
علی بن عثمان هجویری، کشفالمحجوب، ج۱، ص۱۵۵، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۳ش.
[۵۴]
علی بن عثمان هجویری، کشفالمحجوب، ج۱، ص۴۰۷، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۳ش.
[۵۵]
علی بن عثمان هجویری، کشفالمحجوب، ج۱، ص۴۴۶، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۳ش.
[۵۶]
عبداللّه بن محمد نجمرازی، مرصادالعباد، ج۱، ص۱۸۵، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۵ش.
بعدها بیشترین کاربرد این احادیث در آثار محییالدین ابن عربی ملاحظه میشود. [۵۷]
ابن عربی، الفتوحات المکیة، چاپ عثمان یحیی،سفر۲، ص ۱۸۶، قاهره، سفر۲، ۱۴۰۵/۱۹۸۵، سفر۶، ۱۳۹۸/۱۹۷۸، سفر۸، ۱۴۰۳/۱۹۸۳، سفر۱۰، ۱۴۰۶/۱۹۸۶، سفر۱۱، ۱۴۰۷/۱۹۸۷، سفر۱۳، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
[۵۸]
ابن عربی، الفتوحات المکیة، چاپ عثمان یحیی،سفر۶، ص ۲۳۴، قاهره، سفر۲، ۱۴۰۵/۱۹۸۵، سفر۶، ۱۳۹۸/۱۹۷۸، سفر۸، ۱۴۰۳/۱۹۸۳، سفر۱۰، ۱۴۰۶/۱۹۸۶، سفر۱۱، ۱۴۰۷/۱۹۸۷، سفر۱۳، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
[۵۹]
ابن عربی، الفتوحات المکیة، چاپ عثمان یحیی،سفر۱۰، ص ۱۵۱، قاهره، سفر۲، ۱۴۰۵/۱۹۸۵، سفر۶، ۱۳۹۸/۱۹۷۸، سفر۸، ۱۴۰۳/۱۹۸۳، سفر۱۰، ۱۴۰۶/۱۹۸۶، سفر۱۱، ۱۴۰۷/۱۹۸۷، سفر۱۳، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
[۶۰]
ابن عربی، الفتوحات المکیة، چاپ عثمان یحیی، سفر۸، ص ۲۹۴،قاهره، سفر۲، ۱۴۰۵/۱۹۸۵، سفر۶، ۱۳۹۸/۱۹۷۸، سفر۸، ۱۴۰۳/۱۹۸۳، سفر۱۰، ۱۴۰۶/۱۹۸۶، سفر۱۱، ۱۴۰۷/۱۹۸۷، سفر۱۳، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
اما استفاده از احادیث قدسی به آثار عرفانی و اخلاقی منحصر نشده و در برخی آثار فقهی [۶۱]
مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۲، ص۹، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
[۶۲]
محمد بن مکی شهید اول، القواعد و الفوائد: فی الفقه و الاصول و العربیة، ج۲، ص۷۵، چاپ عبدالهادی حکیم، (نجف ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹)، چاپ افست قم (بیتا).
[۶۳]
علی بن محمدعلی طباطبائی، ریاض المسائل فی بیان الاحکام بالدلائل، ج۱، ص۳۲۹، چاپ سنگی تهران ۱۲۸۸ـ۱۲۹۲، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
[۶۴]
محمد شوکانی، نیل الاوطار من احادیث سیدالاخیار: شرح منتقیالاخبار، ج۴، ص۳۰۰، بیروت ۱۹۷۳.
و حتی پارهای کتابهای اصول فقه [۶۵]
محمد بن مکی شهید اول، القواعد و الفوائد: فی الفقه و الاصول و العربیة، ج۱، ص۷۵، چاپ عبدالهادی حکیم، (نجف ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹)، چاپ افست قم (بیتا).
[۶۶]
ابوالقاسم بن محمد علی تهرانی، مطارح الانظار، ج۲، ص۱۴۰، تقریرات درس شیخ انصاری، ج ۲، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۸، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
[۶۷]
ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، قوانینالاصول، ج۱، ص۴۰۹، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۸۱۳۰۹، چاپ افست ۱۳۷۸.
نیز استشهاد به آنها دیده میشود.۱۲ - نسبت با احادیث دیگرمهمترین بحث و اختلافنظر درباره احادیث قدسی، ناظر به وحیانی بودن یا نبودن الفاظ آنهاست. شماری از محققان، [۶۸]
صبحی صالح، علومالحدیث و مصطلحه، ج۱، ص۱۲۴، بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۹.
[۶۹]
محمد ابوشهبه، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث، ج۱، ص۲۱۸، قاهره (۱۴۰۳/ ۱۹۸۲ (.
الفاظ اینگونه احادیث را چونان دیگر احادیث، از خود پیامبر اکرم دانستهاند [۷۰]
علی بن محمد جرجانی، کتاب التعریفات، ج۱، ص۱۱۳، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۷۱]
علی بن سلطان محمدقاری، معجم الاحادیث القدسیة الصحیحة و معهاالاربعون القدسیة،ص۳۱۴، چاپ کمال بسیونی مصری، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
[۷۲]
ایوب بن موسی ابوالبقاء، الکلیات: معجم فیالمصطلحات و الفروق اللغویة، ج۱، ص۳۷، چاپ عدنان درویش و محمد مصری، دمشق ۱۳۹۴ـ۱۳۹۷/ ۱۹۷۴ـ۱۹۷۶.
[۷۳]
محمدجمالالدین قاسمی، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، ج۱، ص۶۶ـ۶۷، چاپ محمد بهجة بیطار، بیروت ۱۴۲۲.
[۷۴]
محمود طحان، تیسیر مصطلح الحدیث، ج۱، ص۱۲۷، کویت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
از این دیدگاه، تفاوت احادیث قدسی با قرآن بسیار روشن است، ولی تفاوت آنها با دیگر احادیث، تنها از حیث تأکید و تصریح بر انتساب آنها به ذات مقدّس الهی است. [۷۵]
محمد بن یوسف کرمانی، صحیح ابی عبداللّه البخاری بشرح الکرمانی، ج۹، ص۷۹، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۷۶]
صبحی صالح، علومالحدیث و مصطلحه، ج۱، ص۱۲۲، بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۹.
در حدیث قدسی، لفظ و معنی از طرف خداوند متعال است و الفاظ آن منتخب پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نمیباشد و حكایت حدیث قدسی از طرف خداوند و به واسطه معصوم ـ علیه السّلام ـ است ولی لفظ و حكایت حدیث غیر قدسی از معصوم ـ علیه السّلام ـ میباشد. گر چه برخی بر آنند كه لفظ حدیث قدسی هم از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ است، یا میتواند از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ باشد. [۷۷]
علم الدرایه، نگارنده، ص ۲۵؛ كشّاف اصطلاحات الفنون، تهانوی: ۲ / ۱۵.
در عین حال، بسیاری از عالمان الفاظ احادیث قدسی را، چونان قرآن ، از خداوند دانستهاند. [۷۸]
محمد ابوشهبه، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث، ج۱، ص۲۱۶، قاهره (۱۴۰۳/ ۱۹۸۲ (.
[۷۹]
عبدالغفور عبدالحق بلوشی، الاحادیث القدسیة فی دائرة الجرح و التعدیل و مصادرها و ادوار تدوینها، ج۱، ص۸، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
این ادعا به برخی از علمای سلف نیز منسوب است [۸۰]
عبدالغفور عبدالحق بلوشی، الاحادیث القدسیة فی دائرة الجرح و التعدیل و مصادرها و ادوار تدوینها، ج۱، ص۱۳ـ۱۴، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
و سخن میبدی [۸۱]
احمد بن محمد میبدی، کشفالاسرار و عدةالابرار، ج۱، ص۵۰، چاپ علیاصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ش.
هم مبنی بر اینکه اینگونه احادیث از حیث مخلوق نبودن (با توجه به عقیده مشهور اهلسنّت در باب مخلوق نبودن قرآن) با قرآن یکساناند و نسبت دادن این قول به «اهلسنّت و جماعت» مؤید آن است، هر چند اثبات این مدعا به دلایل و شواهد قویتری نیاز دارد.بر طبق این قول، این نوع حدیث از دیگر انواع حدیث کاملا ممتاز است. ۱۳ - نسبت با قرآناما تفاوت آن با قرآن به سبب ویژگیهای دیگر آن است. درباره اینکه پیامبر اکرم اینگونه احادیث را چگونه از جانب خدا دریافت میکرده است نیز اختلافنظر وجود دارد. براساس یک دیدگاه، پیامبراکرم تنها قرآن را از طریق جبرئیل دریافت کرده و در دریافت حدیث قدسی لزوماً این واسطه وجود نداشته است، [۸۲]
محمد بن یوسف کرمانی، صحیح ابی عبداللّه البخاری بشرح الکرمانی، ج۹، ص۷۹، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۸۳]
محمداعلی بن علی تهانوی، موسوعة کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج۱، ص۶۳۰، چاپ رفیقالعجم و علی دحروج، بیروت ۱۹۹۶.
[۸۴]
محمد ابوشهبه، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث، ج۱، ص۲۱۶، قاهره (۱۴۰۳/ ۱۹۸۲ (.
[۸۵]
محمدرضا مامقانی، مستدرکات مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ج۵، ص۴۶، در عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ج ۵ـ۶، قم ۱۴۱۳.
هرچند برخی عالمان، انتقالحدیث قدسی به واسطه جبرئیل را هم ممکن دانستهاند. [۸۶]
علی بن سلطان محمدقاری، معجم الاحادیث القدسیة الصحیحة و معهاالاربعون القدسیة،ص۳۱۳، چاپ کمال بسیونی مصری، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
قرآن دارای خصایص و ویژگیهایی است كه آنها در مورد حدیث قدسی ضرورت ندارد و قرآن با حدیث قدسی در موارد ذیل متفاوت است: [۸۷]
علم الحدیث، نگارنده، ص ۱۹.
۱. قرآن معجزه جاوید و محفوظ از هر گونه تبدیل و تغییر و كلامی متواتر است. ۲. منكر قرآن، كافر شمرده شده. ۳. قرائت نماز ، فقط با قرآن صحیح است. ۴. مس قرآن بدون طهارت ، جایز نیست. ۵. واسطه نزول در قرآن، جبرییل امین است. ۶. الفاظ قرآن، قطعاً از ناحیه خداوند متعال است. ۷. تعبّد بر قرائت قرآن منصوص از طرف پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ ، واجب است. ۸. بیع و معامله قرآن، جایز نیست. ۹. نقل به معنی، در مورد قرآن جایز نیست. ۱۴ - ماهیتراههای انتقال احادیث قدسی عمدتاً خواب ، الهام و امثال آنها تلقی شدهاند. [۸۸]
علی بن محمد جرجانی، کتاب التعریفات، ج۱، ص۱۱۳، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۸۹]
ایوب بن موسی ابوالبقاء، الکلیات: معجم فیالمصطلحات و الفروق اللغویة، ج۱، ص۳۷، چاپ عدنان درویش و محمد مصری، دمشق ۱۳۹۴ـ۱۳۹۷/ ۱۹۷۴ـ۱۹۷۶.
[۹۰]
محمدجمالالدین قاسمی، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، ج۱، ص۶۶، چاپ محمد بهجة بیطار، بیروت ۱۴۲۲.
ماهیت احادیث قدسی گاه به کلی غیر وحی تلقی شده [۹۱]
صبحی صالح، علومالحدیث و مصطلحه، ج۱، ص۱۲۲، بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۹.
و گاه در مقابل قرآن، که وحی جلی است، وحی غیرجلی نام گرفتهاست. [۹۲]
محمد ابوشهبه، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث، ج۱، ص۲۱۶، قاهره (۱۴۰۳/ ۱۹۸۲ (.
۱۵ - قالب بیاندرباره قالبی که محتوای احادیث قدسی در آن بیان شده، تهانوی [۹۳]
محمداعلی بن علی تهانوی، موسوعة کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج۱، ص۶۳۰، چاپ رفیقالعجم و علی دحروج، بیروت ۱۹۹۶.
از دو قالب یاد کرده است: یکی قالبی که از آن به شیوه سلف تعبیر کرده و آن عبارت است از: «قال رسولاللّه صلیاللّهعلیهوآلهوسلم فیما یروی عن ربه»، دیگری قالبی که از آن به شیوه متأخران تعبیر کرده و آن چنین است: «قالاللّه تعالی فیما رواه عنه رسوله صلیاللّهعلیهوآلهوسلم».پساز تهانوی، دیگر کسانی که به این بحث پرداختهاند همین دو قالب را ذکر کردهاند. [۹۴]
محمود طحان، تیسیر مصطلح الحدیث، ج۱، ص۱۲۸، کویت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
در واقع، آنچه در این دو تعبیر مورد توجه قرار گرفته تصریح به این است که حضرت رسول آن را از خدا نقل کرده است تا با تعبیرِ به کار رفته در نقل قرآن اشتباه نشود. اما تتبع در متون حدیثی، تقید به این دو قالب را در همهجا تأیید نمیکند. ۱۶ - اقسامدر عین حال، مجموع احادیث قدسی را به دو دسته میتوان تقسیم کرد: احادیثی که فقط سخنی را از خدا نقل میکنند، و احادیثی از قبیل داستانها که در آنها سخنی از خدا نقل شده است. محدّثان اهلسنّت احادیث قدسی را تنها به واسطه نقل پیامبر اکرم میپذیرند، اما صوفیه مطالبی را از غیر طریق آن حضرت از قول خدا یا پیامبران پیشین گزارش کردهاند که پارهای از آنها از عهدین گرفته شده و از کسانی چون کعب الاحبار نقل شده است. مثلاً محییالدین ابن عربی در مشکاةالانوار همین شیوه را پیش گرفته است. او احادیث بخش دوم کتاب خود را تحت عنوان «مرفوعةً الیاللّه بغیر اسنادٍ الی رسولاللّه» آورده [۹۵]
ابن عربی، مشکاةالانوار فیما روی عناللّه سبحانه من الاخبار، ج۱، ص۴، چاپ ابوبکر مخیون، قاهره ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
و از طریق وَهْببن منبِّه و کعب الاحبار مطالبی را در اینباره از تورات نقل کرده است. [۹۶]
ابن عربی، مشکاةالانوار فیما روی عناللّه سبحانه من الاخبار، ج۱، ص۳۰ـ۳۱، چاپ ابوبکر مخیون، قاهره ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
در این باب، ترجمه چهل سوره از تورات از زبان عبرانی به عربی به حضرت علی علیهالسلام هم منسوب است. [۹۷]
آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱، ص۲۷۸ـ۲۷۹.
در پارهای احادیثِ قدسیِ منقول از پیامبر اکرم تعبیر «مکتوب فیالتوراة» [۹۸]
محمد بن عیسی ترمذی، الجامع الصحیح، ج۵، ص۲۴۹، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳.
[۹۹]
کلینی، اصول الکافی، ج۵، ص۵۵۴.
[۱۰۰]
محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۱۴، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت ۱۴۰۶.
و «مکتوب فیالانجیل» [۱۰۱]
محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۶۱۴، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت ۱۴۰۶.
آمده است.۱۷ - بررسی اعتباراعتبار یا بیاعتباری احادیث قدسی نیز مورد توجه محققان علوم حدیث قرار گرفته است. آنان عموماً در بخش مقدماتی آثار خود در این باره سخن گفتهاند. [۱۰۲]
محمد بن حسین شیخبهائی، الوجیزة فی الدرایة، ج۱، ص۴۱۴، چاپ ماجد غرباوی، در تراثنا، سال ۸، ش ۳و۴ (رجب ـ ذیالحجه ۱۴۱۳).
[۱۰۳]
محمدجمالالدین قاسمی، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، ج۱، ص۶۴، چاپ محمد بهجة بیطار، بیروت ۱۴۲۲.
[۱۰۴]
صبحی صالح، علومالحدیث و مصطلحه، ج۱، ص۱۲۲ـ۱۲۳، بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۹.
گاه در بخش مشترک بین صحیح و ضعیف از آنها بحث شده، [۱۰۵]
محمود طحان، تیسیر مصطلح الحدیث، ج۱، ص۱۲۶ـ۱۲۷، کویت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
بااینهمه به وجود انواع مختلف صحیح، حسن و ضعیف این احادیث اشاره شده است. [۱۰۶]
محمد ابوشهبه، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث، ج۱، ص۲۱۵، قاهره (۱۴۰۳/ ۱۹۸۲ (.
همچنین برخی محدّثان اهلسنّت به بیپایگی موارد مشهوری از احادیث قدسی اشاره کردهاند، مانند حدیث «کنز» [۱۰۷]
اسماعیل بن محمد عجلونی، کشفالخفاء و مزیل الالباس، ج۲، ص۱۳۲، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۱۰۸]
یوسف حاجاحمد، موسوعة الاحادیث القدسیة: الصحیحة و الضعیفة، ج۱، ص۴۵۲، دمشق ۱۴۲۴/۲۰۰۴.
و حدیث «لولاک لما خلقتالافلاک». [۱۰۹]
اسماعیل بن محمد عجلونی، کشفالخفاء و مزیل الالباس، ج۲، ص۱۶۴، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
در مجموعههایی که اینگونه احادیث به لحاظ اعتبارشان طبقهبندی گردیدهاند، نزدیک به نیمی از آنها ضعیف دانسته شدهاند. مثلاً، حاج احمد در کتاب موسوعة الاحادیث القدسیة الصحیحة و الضعیفة، ۳۳۵ مورد را صحیح و حَسَن و ۵۸۵ مورد را ضعیف و موضوع (جعلی) تلقی کرده است. ۱۸ - انتقادهااز احادیث قدسی از حیث سند و متن انتقاد شده و مخصوصاً بر انقطاع یا ارسال سند آنها تأکید گردیده است. ماسینیون اینگونه احادیث را، به همین دلیل، در واقع نوعی از شطحیات صوفیانه دانسته است، اما ارسال سند اینگونه احادیث نه لزوماً بر بیپایگی آنها، بلکه بیشتر برعدم اهتمام صوفیه به نقل سند آنها دلالت دارد و بسیاری از اینگونه احادیث در منابع اولیه حدیثی وجود داشته است که اصالت آنها را میرساند، هر چند قلمداد کردن احادیث قدسی به عنوان شطحیات صوفیانه، به دلیل وجود موارد مشابهی در شطحیات و برخورد کشفی صوفیه در اعتبار بخشیدن به احادیث، [۱۱۰]
یوسف حاجاحمد، موسوعة الاحادیث القدسیة: الصحیحة و الضعیفة، ج۱، ص۴۵۳، دمشق ۱۴۲۴/۲۰۰۴.
چنین احتمالی را درخور تأمل میسازد.از احادیث قدسی از این حیث نیز انتقاد شده است که بهطور دوگانه، یعنی پارهای از آنها از قول پیامبر اکرم و برخی به عنوان حدیث قدسی از خدا، نقل شدهاند [۱۱۱]
عزیة علی طه، «صور من افتراءات المستشرق جراهام علی الاحادیث القدسیة»، ج۱، ص۱۳۰ـ۱۶۱، مجلة الشریعة و الدراسات الاسلامیة، ش ۲۱ (جمادیالآخره ۱۴۱۴).
احادیث قدسی در مقایسه با عهدین نیز نقد محتوایی شدهاند. [۱۱۲]
عزیة علی طه، «صور من افتراءات المستشرق جراهام علی الاحادیث القدسیة»، ج۱، ص۱۴۷ـ۱۶۲، مجلة الشریعة و الدراسات الاسلامیة، ش ۲۱ (جمادیالآخره ۱۴۱۴).
ظاهرآ تساهل صوفیه در اخذ و اقتباس از منابع و نیز تصریح برخی مبنی بر استفاده از تورات [۱۱۳]
ابن عربی، مشکاةالانوار فیما روی عناللّه سبحانه من الاخبار،ص۳۰-۳۱، چاپ ابوبکر مخیون، قاهره ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
زمینه چنین نقدی را فراهم آورده است، حال آنکه بسیاری از این احادیث در منابع حدیثی معتبر و دست اول اهل سنّت و شیعه موجود است و حتی به صورت مشترک نقل شدهاند [۱۱۴]
محسن حسینی امینی، الاحادیث القدسیة المشترکة بین السنة و الشیعة، ج۱، ص۱۳ـ۲۷۶، تهران ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
و به پارهای از آنها در کتابهای فقهی استناد شده است.۱۹ - تعداددرباره تعداد احادیث قدسی اقوال مختلفی وجود دارد. در برخی منابع [۱۱۵]
محمدجمالالدین قاسمی، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، ج۱، ص۶۴، چاپ محمد بهجة بیطار، بیروت ۱۴۲۲.
[۱۱۶]
عبدالغفور عبدالحق بلوشی، الاحادیث القدسیة فی دائرة الجرح و التعدیل و مصادرها و ادوار تدوینها، ج۱، ص۴۷، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
شمار آنها صد و در برخی [۱۱۷]
محمود طحان، تیسیر مصطلح الحدیث، ج۱، ص۱۲۷، کویت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
دویست عدد قلمداد شده است.این تعداد در آثار بعدی روبه فزونی نهاده و مثلا در موسوعة الاحادیث القدسیة: الصحیحة و الضعیفة اثر حاج احمد شمار آنها، اعم از صحیح و ضعیف، به ۹۱۹ رسیده است؛ البته در این باب استقصای کامل صورت نگرفته و اختلاف عدد ناشی از برخورد گزینشی با آنها، حدیث قدسی محسوب کردن احادیث ضمنی، و گاه اجتهاد در نسبت دادن آنها به خدا به دلیل عدم صراحت الفاظ حدیث است. ۲۰ - راویاندرباره اینکه کدامیک از صحابه بیشترین احادیث قدسی را از پیامبر اکرم نقل کردهاند، بدون استقصای کامل نمیتوان اظهارنظر کرد، اما براساس الجامع فیالاحادیث القدسیة اثر عبدالسلام علّوش، که به روش مسندی تنظیم شده است، بیشتر این احادیث به ترتیب از طریق انس بن مالک ، ابوهریره ، ابنعباس و حضرت علی علیهالسلام نقل شدهاند. [۱۱۸]
عبدالسلام علّوش، کتاب الجامع فی الاحادیث القدسیة، ج۱، ص۱۷ـ ۷۷، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
[۱۱۹]
عبدالسلام علّوش، کتاب الجامع فی الاحادیث القدسیة، ج۱، ص۱۲۲ـ۱۵۷، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
[۱۲۰]
عبدالسلام علّوش، کتاب الجامع فی الاحادیث القدسیة، ج۱، ص۱۸۷ـ۲۰۱، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
[۱۲۱]
عبدالسلام علّوش، کتاب الجامع فی الاحادیث القدسیة، ج۱، ص۲۹۲ـ۳۵۸، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
در منابع حدیثی شیعه ، احادیث قدسی عمدتاً از طریق ائمه علیهمالسلام از قول پیامبراکرم و گاه بدون واسطه آن حضرت، از قول خدا، [۱۲۲]
کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۷۲.
انبیای سلف [۱۲۳]
کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۴۹۷ـ۴۹۸.
و جبرئیل [۱۲۴]
کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۱۰.
[۱۲۵]
کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۵۴۹.
نقل شدهاند.برخی احادیث قدسی متضمن سخن گفتن خدا با یکی از پیامبرانش است. از میان پیامبران، آنچه درباره حضرت موسی و داود علیهماالسلام گزارش شده ممتاز است. [۱۲۶]
محمد بن حسن حرّعاملی، الجواهر السنیة فی الاحادیث القدسیة، ج۱، ص۳۱۸۱، (بغداد ۱۳۸۴)، چاپ افست قم (بیتا).
[۱۲۷]
محمد بن حسن حرّعاملی، الجواهر السنیة فی الاحادیث القدسیة، ج۱، ص۹۶، (بغداد ۱۳۸۴)، چاپ افست قم (بیتا).
[۱۲۸]
عبدالسلام علّوش، کتاب الجامع فی الاحادیث القدسیة، ج۱، ص۵۵۴ـ ۵۹۹، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
[۱۲۹]
عبدالسلام علّوش، کتاب الجامع فی الاحادیث القدسیة، ج۱، ص۶۱۱، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
بخش دیگری از این احادیث متضمن گفتگوی خدا در روز قیامت با بهشتیان و دوزخیان یا فرشتگان است. [۱۳۰]
عبدالسلام علّوش، کتاب الجامع فی الاحادیث القدسیة، ج۱، ص۶۲۴ـ۷۴۹، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
[۱۳۱]
عبدالسلام علّوش، کتاب الجامع فی الاحادیث القدسیة، ج۱، ص۸۲۳ـ۸۷۹، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
بخشی هم متضمن سخنانی است که پیامبر اکرم صلیاللّهعلیه و آله و سلم در شب معراج دریافت کرده که «اسرار وحی » تلقی شده، [۱۳۲]
محمداعلی بن علی تهانوی، موسوعة کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج۱، ص۶۲۹، چاپ رفیقالعجم و علی دحروج، بیروت ۱۹۹۶.
همچنانکه ادعیه شب معراج هم تحت عنوان «ادعیةالسر» گردآوری شده است. [۱۳۳]
آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱، ص۳۹۶ـ۳۹۸.
۲۱ - آثاری تألیف شده در مورد احادیث قدسیاحادیث قدسی را در جای جای جوامع حدیثی اصلی اهل سنّت و شیعه میتوان سراغ گرفت، [۱۳۴]
محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۸، ص۱۹۵، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۱۳۵]
محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۸، ص۲۰۰، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۱۳۶]
محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۸، ص۲۰۵، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۱۳۷]
کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۷۲.
با اینهمه بعدها تألیفات مستقلی در این باب پدید آمد و روبه فزونی نهاد.کهنترین کتاب در این زمینه، المواعظ فی الاحادیث القدسیة ، منسوب به غزالی ، دانسته شده است، [۱۳۸]
یوسف مرعشلی، مصادر الدراسات الاسلامیة و نظام المکتبات و المعلومات، ج۱، ص۱۹۲، ج ۱، بیروت ۱۴۲۷/۲۰۰۶.
که در صحت این انتساب تردید وجود دارد [۱۳۹]
محمد بن محمد غزالی، کتاب المواعظ فی الاحادیث القدسیة، ج۱، ص۵ـ۷، چاپ عبدالحمید صالح حمدان، قاهره ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
بنابر این، اگر این تردید صحیح باشد، الاحادیث الالهیة تألیف ظاهر بن طاهر بن محمد نیشابوری قدیمترین اثر در این باره است [۱۴۰]
عبدالغفور عبدالحق بلوشی، الاحادیث القدسیة فی دائرة الجرح و التعدیل و مصادرها و ادوار تدوینها، ج۱، ص۵۳، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
از مشهورترین مؤلفان در این موضوع، محییالدین ابن عربی ، ملاعلی قاری ، محمد عبدالرؤوف مناوی و محمد مدنی بودهاند. [۱۴۱]
یوسف مرعشلی، مصادر الدراسات الاسلامیة و نظام المکتبات و المعلومات، ج۱، ص۱۹۲ـ۱۹۵، ج ۱، بیروت ۱۴۲۷/۲۰۰۶.
[۱۴۲]
عبدالغفور عبدالحق بلوشی، الاحادیث القدسیة فی دائرة الجرح و التعدیل و مصادرها و ادوار تدوینها، ج۱، ص۵۳ـ۶۰، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
[۱۴۳]
عبدالغفور عبدالحق بلوشی، الاحادیث القدسیة فی دائرة الجرح و التعدیل و مصادرها و ادوار تدوینها، ج۱، ص۶۷ـ ۷۴، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
در بین علمای شیعه کهنترین اثر البلاغ المبین ، منسوب به سیدخلف حویزی (متوفی ۱۰۷۴)، است [۱۴۴]
آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۳، ص۱۴۱.
[۱۴۵]
آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۵، ص۲۷۱.
که البته اثبات اقدمیت آن دشوار است. [۱۴۶]
محمدرضا مامقانی، مستدرکات مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ج۵، ص۴۸، در عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ج ۵ـ۶، قم ۱۴۱۳.
پس از آن، الجواهر السنیة فیالاحادیث القدسیة، از شیخ حرّعاملی ، قدیمترین اثر در این موضوع است. [۱۴۷]
آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۵، ص۲۷۱.
[۱۴۸]
آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۴، ص۱۶۹.
[۱۴۹]
آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱۶، ص۱۷۵.
[۱۵۰]
آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱۸، ص۱۱۴ـ ۱۱۵.
[۱۵۱]
آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱۸، ص۲۶۱.
در دوران معاصر هم در زمینه جمعآوری و تبویب احادیث قدسی آثار مهمی پدید آمده، که از آن جمله است: موسوعة الاحادیث القدسیة الصحیحة و الضعیفة (دمشق ۱۴۲۴/۲۰۰۴)، اثر یوسف حاجاحمد؛ الجامع فی الاحادیث القدسیة (بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۱)، اثر عبدالسلام علّوش؛ و الاحادیث القدسیة المشترکة بینالسنة و الشیعة (تهران ۱۴۲۵/۲۰۰۴)، اثر محسن حسینیامینی. ۲۲ - فهرست منابع(۱) آقابزرگ طهرانی، الذریعه. (۲) ابن حجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیح البخاری، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بیتا). (۳) ابن عربی، الفتوحات المکیة، چاپ عثمان یحیی، قاهره، سفر۲، ۱۴۰۵/۱۹۸۵، سفر۶، ۱۳۹۸/۱۹۷۸، سفر۸، ۱۴۰۳/۱۹۸۳، سفر۱۰، ۱۴۰۶/۱۹۸۶، سفر۱۱، ۱۴۰۷/۱۹۸۷، سفر۱۳، ۱۴۱۰/۱۹۹۰. (۴) ابن عربی، مشکاةالانوار فیما روی عناللّه سبحانه من الاخبار، چاپ ابوبکر مخیون، قاهره ۱۴۲۰/۱۹۹۹. (۵) ابن فارس. (۶) ابن منظور، لسان العرب. (۷) ایوب بن موسی ابوالبقاء، الکلیات: معجم فیالمصطلحات و الفروق اللغویة، چاپ عدنان درویش و محمد مصری، دمشق ۱۳۹۴ـ۱۳۹۷/ ۱۹۷۴ـ۱۹۷۶. (۸) محمد ابوشهبه، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث، قاهره (۱۴۰۳/ ۱۹۸۲ (. (۹) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۱۰) عبدالغفور عبدالحق بلوشی، الاحادیث القدسیة فی دائرة الجرح و التعدیل و مصادرها و ادوار تدوینها، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴. (۱۱) محمد بن عیسی ترمذی، الجامع الصحیح، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳. (۱۲) محمداعلی بن علی تهانوی، موسوعة کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم، چاپ رفیقالعجم و علی دحروج، بیروت ۱۹۹۶. (۱۳) ابوالقاسم بن محمد علی تهرانی، مطارح الانظار، تقریرات درس شیخ انصاری، ج ۲، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۸، چاپ افست قم ۱۴۰۴. (۱۴) علی بن محمد جرجانی، کتاب التعریفات، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵. (۱۵) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاحالعربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷. (۱۶) یوسف حاجاحمد، موسوعة الاحادیث القدسیة: الصحیحة و الضعیفة، دمشق ۱۴۲۴/۲۰۰۴. (۱۷) محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت ۱۴۰۶. (۱۸) محمد بن حسن حرّعاملی، الجواهر السنیة فی الاحادیث القدسیة، (بغداد ۱۳۸۴)، چاپ افست قم (بیتا). (۱۹) محسن حسینی امینی، الاحادیث القدسیة المشترکة بین السنة و الشیعة، تهران ۱۴۲۵/۲۰۰۴. (۲۰) محمد شوکانی، نیل الاوطار من احادیث سیدالاخیار: شرح منتقیالاخبار، بیروت ۱۹۷۳. (۲۱) محمد بن مکی شهید اول، القواعد و الفوائد: فی الفقه و الاصول و العربیة، چاپ عبدالهادی حکیم، (نجف ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹)، چاپ افست قم (بیتا). (۲۲) زینالدین بن علی شهیدثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹. (۲۳) محمد بن حسین شیخبهائی، مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین، مع تعلیقات محمداسماعیل بن حسین مازندرانی خواجوئی، چاپ مهدی رجایی، مشهد ۱۳۷۲ش. (۲۴) محمد بن حسین شیخبهائی، الوجیزة فی الدرایة، چاپ ماجد غرباوی، در تراثنا، سال ۸، ش ۳و۴ (رجب ـ ذیالحجه ۱۴۱۳). (۲۵) صبحی صالح، علومالحدیث و مصطلحه، بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۹. (۲۶) علی بن محمدعلی طباطبائی، ریاض المسائل فی بیان الاحکام بالدلائل، چاپ سنگی تهران ۱۲۸۸ـ۱۲۹۲، چاپ افست قم ۱۴۰۴. (۲۷) محمود طحان، تیسیر مصطلح الحدیث، کویت ۱۴۰۴/۱۹۸۴. (۲۸) عزیة علی طه، «صور من افتراءات المستشرق جراهام علی الاحادیث القدسیة»، مجلة الشریعة و الدراسات الاسلامیة، ش ۲۱ (جمادیالآخره ۱۴۱۴). (۲۹) اسماعیل بن محمد عجلونی، کشفالخفاء و مزیل الالباس، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸. (۳۰) عبدالسلام علّوش، کتاب الجامع فی الاحادیث القدسیة، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱. (۳۱) محمد بن محمد غزالی، کتاب المواعظ فی الاحادیث القدسیة، چاپ عبدالحمید صالح حمدان، قاهره ۱۴۱۳/۱۹۹۳. (۳۲) علی بن سلطان محمدقاری، معجم الاحادیث القدسیة الصحیحة و معهاالاربعون القدسیة، چاپ کمال بسیونی مصری، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳. (۳۳) محمدجمالالدین قاسمی، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، چاپ محمد بهجة بیطار، بیروت ۱۴۲۲. (۳۴) داوود بن محمود قیصری، شرح فصوصالحکم، چاپ جلالالدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۵ش. (۳۵) محمد بن یوسف کرمانی، صحیح ابی عبداللّه البخاری بشرح الکرمانی، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۳۶) کلینی، اصول الکافی. (۳۷) محمدرضا مامقانی، مستدرکات مقباس الهدایة فی علم الدرایة، در عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ج ۵ـ۶، قم ۱۴۱۳. (۳۸) یوسف مرعشلی، مصادر الدراسات الاسلامیة و نظام المکتبات و المعلومات، ج ۱، بیروت ۱۴۲۷/۲۰۰۶. (۳۹) مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر، (بیتا). (۴۰) احمد بن محمد میبدی، کشفالاسرار و عدةالابرار، چاپ علیاصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ش. (۴۱) محمدباقر بن محمد میرداماد، الرواشح السماویة، چاپ غلامحسین قیصریهها و نعمتاللّه جلیلی، قم ۱۳۸۰ش. (۴۲) ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، قوانینالاصول، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۸ـ۱۳۰۹، چاپ افست ۱۳۷۸. (۴۳) عبداللّه بن محمد نجمرازی، مرصادالعباد، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۵ش. (۴۴) علی بن عثمان هجویری، کشفالمحجوب، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۳ش؛ ۲۳ - پانویس
۲۴ - منابعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حدیث قدسی»، شماره۵۸۸۲. پایگاه اندیشه قم |